ابتدا باید از روح انسان دوستِ دوست دانشمندم جناب آقای رضا غنی دل تشکر کنم که تنها با پست یک کپشن و عکس از جلد کتابی در فضای مجازی که در ادامه از نام و حقایق نهفته اش خواهم گفت یاد آور بخشی از خاطراتم شد از آنجا که نگارنده هیچ چیز را در هستی تصادف نمی داند بنابراین این برانگیختگی را به فال نیک گرفت و پنداشت شاید با ارایه یک پاسخ درست و فکورانه نه واکنش که پیامد آشفتگی ذهنی، و افراط و تفریط است به سهم خود از تکرار بازپخش وقایع تلخ پیرامون خود جلوگیری نماید چرا که آرامش از درون من آغاز می گردد.

اکنون که شما خواننده گران ارج یادداشت را پیش روی خود دارید به طور دقیق نزدیک 9 سال و 24 روز از کتابی با عنوان چندش آور تهوع نوشته ژان پل سارتر به مبلغ 550 تومان از منبع  اندک ماهانه ای به مبلغ 2000 تومان که حضرت پدر زحمتش را می کشید، توسط آن دختر سرگردان 28 ساله و در جستجوی معنای زندگی می گذرد چنانچه در نخستین صفحه کتاب نوشته ام - 6//9/ 89 مش- البته این تاریخ می تواند برای همه ما یادآور حوادث تلخی باشد که از سرمان گذشته و همچنان ادامه دارد به جرات می توانم بگویم تا به امروز  مفهوم و یا حقیقت درون این کتاب را به این روشنی درک نکرده بودم از این رو خداوند را شاکرم. چنانچه ناشر نیز در یادداشتی کوتاه در دومین صفحه ی این کتاب به شکل هوشمندانه ای از آن به عنوان دفترچه خاطرات یاد می کند یعنی آنچه حاصل برون ریزی حافظه بر حجم سفید کاغذ است می توان پی برد که او نیز از جایگاه ضمیر ناخوادگاه و کنترل آن بر زندگی بشر آگاه بوده است جایی که وقایع را ثبت و ضبط و بایگانی می نماید و در نهایت منجر به شکل گیری نگرش (افکار، احساس و رفتار) انسان می گردد از این رو نتایج بیرونی همه و همه بیانگر وقایع درونی است که در 95 درصد مردم دنیا به صورت نا آگاهانه و اتوماتیک روی می دهد بدون آنکه از درست و غلط بودن آنها آگاه باشیم بنابراین هنگامی که گفته می شود انسان در توهم زندگی می کند و یا در زندگی خود سیاهی لشکر به حساب می آید سخنی به گزاف گفته نشده است زیرا تا زمانی که انسان به واقع به حق انتخاب خویش به معنای حقیقی آگاه نباشد و تنها مجری بی چون و چرای محتویات برنامه ریزی شده ضمیر ناخوادگاهش توسط دیگران باشد او یک قربانی بیش نیست .

ژان پل سارتر که رهبر اندیشه های اگزیستانسیالیسم در در دنیای رشد و تحول اندیشه بشری به شمار می رود در این کتاب به قربانی بودن انسان اشاره دارد وی معقتد است: « انسان یا قربانی جهل خویش است و یا حس نیت خویش.» از ظاهر این گفته این طور بر می آید که انسان در هر شرایطی قربانی است و هیچ راه گریزی وجود ندارد بنابراین ناامید و افسرده می شود زیرا زندگی را پوچ می انگارد در این هنگام پایان دادن به زندگی می تواند تنها راه حل ممکن باشد اما هنگامی که عمیق تر شویم درک می کنیم سارتر زندگی را تهوع آور نمی داند بلکه باقی ماندن در نقش قربانی را سبب تهوع می داند. خودکشی لحظه ای و یا دچار تکرار های روتین (روزمرگی) شدن هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارد در هر دو حالت انسان مرده تلقی می شود فقط در نوع دوم مراسم تشیع و خاک سپاری به تعویق می افتد تنها ضمیر ناخوداگاه یک قربانی می تواند ترفند بازپخش خاطرات را اجرا و دلبستگی به رویای آینده را سبب شود تا شخص را از بودن در لحظه حال که معادل دقیق مفهوم زندگی است باز دارد بنابراین باید به دنبال راهی برای خروج از این نقش نحص باشیم تا بتوانیم زندگی خود را لحظه به لحظه خلق کنیم و در اوج لذت به آرامش برسیم که در واقع همان تجلی کمال است. اکنون اگر انسان به آن مرحله از رشد و آگاهی رسیده باشد که بخواهد از مرحله ابتدای ترین نوع زندگی خود که نقش قربانی است خارج و به مرحله جدید خالق زندگی خود بودن وارد شود این امر در عین سادگی درست به دشواری عملیات ورود و خروج از یک مدار به مدار دیگر به سبب وجود مقاومت حاصل از نیروی گریز از مرکز و سرعت چرخش مدارهاست که نیازمند پیروی از نحوه درست فکر کردن بر اساس حقایق موجود جهت محاسبه دقیق زمان و مکان پرتاب است زیرا اگر فضاپیما را یک لحظه زودتر وارد مدار نماییم آتش می گیرد و اگر یک لحظه دیرتر آن را از مدار خارج کنیم از جاذبه زمین خارج می شود در این حالت بهترین راه حل ممکن محاسبه و شناسایی لحظه تبدیل مدار بیضی وار به مدار سهمی وار است که متاسفانه با در نظر گرفتن خطای انسانی دست کم با یک شوک اجتناب ناپذیر همراه است.

زندگی ,انسان ,قربانی ,لحظه ,مدار ,کتاب منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معرفی کالا فروشگاهی بهترین سایت فلزیاب پیمکس 3 | Pimax 3 ????SchoolCraft ???? . بهرتین سایت تفریحی